مهسامهسا، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات دختر کوچولویی با آرزوهای بزرگ ...

جوجه بلدرچین من

1392/2/14 22:08
نویسنده : مهسا
2,745 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

من عید امسال دو تا جوجه بلدرچین از پسر داییم گرفتم و با خودم به تهران اوردم. اونها خیلی کوچک بودند. اسمشون رو سوئیت و نازی گذاشته بودم . یکی از اونها دو هفته پیش مرد. من خاکش کردم . البته خیلی هم گریه کردم . یکی دیگه از اونها حالا بزرگتر شده. من  ومامان بهش غذا میدیم . خیلی دوسش دارم .

چند تا از عکسهاش رو میذارم :

بلدرچین شبها در قفس کنار اشپزخانه می خوابه چون حیاط هنوز سرده :

بلدرچین من شبها در قفس کنار اشپزخانه میخوابه

بلدرچین

بلدرچین من روزها توی حیاط خلوت برای خودش تمرین پرواز میکنه:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان نگار
21 اردیبهشت 92 12:16
چه جوجه بلدرچين نازي داري مهسا، نازي، اميدوارم اين يكي زنده و خوشحال باشه و تو و مامانت رو اذيت نكنه.


ممنونم خاله
منصوره
26 اردیبهشت 92 11:29
سلام مهسا جونم.
چقه بلدرچینت خشوکه
این الان خودشو باد کرده یا همین مدلیه؟؟؟؟
راستی تمام وبلاگتو هم خوندم.دیگه از این به بعد پایه ثابت بازدیدکنندهاشم...



ممنون دختر دایی عزیز
Dr.HAMED
29 خرداد 92 12:04
وای مهههههههسسسسسااااااااااا وبلاگت خیلی قشنگه واقعا آفرین


ممنون پسر خاله ی عزیز
parnia
25 شهریور 92 23:08



چرا گریه می کنی؟؟؟؟؟